عبدالرحمن عالم؛ رضا نصیری
دوره 7، شماره 30 ، اسفند 1401، صفحه 1-23
چکیده
چکیده:مفاهیمی از قبیل سکولاریزاسیون، عرفی شدن، دنیوی گرایی به لحاظ معنایی و مصداقی به یکدیگر نزدیک هستند گرچه تمایز و تفاوتهایی نیز با یکدیگر دارند. اما سه خصلت اساسی عرفی شدن عبارتند از: 1- قدسی زدایی یا افول نقش مذهب در معنی بخشی به سپهر اجتماعی؛ 2- افتراقیابی ساختاری که طی آن نهادهای دینی و نهادهای جامعه عرفی از یکدیگر متمایز ...
بیشتر
چکیده:مفاهیمی از قبیل سکولاریزاسیون، عرفی شدن، دنیوی گرایی به لحاظ معنایی و مصداقی به یکدیگر نزدیک هستند گرچه تمایز و تفاوتهایی نیز با یکدیگر دارند. اما سه خصلت اساسی عرفی شدن عبارتند از: 1- قدسی زدایی یا افول نقش مذهب در معنی بخشی به سپهر اجتماعی؛ 2- افتراقیابی ساختاری که طی آن نهادهای دینی و نهادهای جامعه عرفی از یکدیگر متمایز میشوند؛ 3- گذار تدریجی ادراک و رفتار دینی به سمت قلمرو عرفی. عرفی شدن جزء لاینفک مدرنیته و روح و جوهر آن میباشد. چرا که مدرنیته خود یک فرهنگ و مذهب میباشد و نباید آن را به معنای جغرافیا و تاریخ در نظر گرفت. نوسازی غربی از چنان قدرتی برخوردار است که به گفته آگنس هلر همه چیز را شبیه خودش میکند. بنابراین با گسترش نوسازی و مدرنیته و سازوکارهای آن، ادیان آسمانی در معرض چالش قرار میگیرند. پست سکولار، وجود و قدرت دین در فرد و جامعه را میپذیرد، اما باز به اصول اصلی سکولاریسم تأکید میکند: 1. دین باید از عرصه سیاست و حکومت عقب نشینی کند؛ 2. دین باید مرجعیت انحصاری علوم تجربی را به رسمیت بشناسد 3. دین خود حاکمیت مردم و حقوق بشر ملتزم نداند.واژگان کلیدی: سکولاریسم، عرفی شدن، غرب، مدرنیته، پست مدرنیته تاریخ دریافت: 23/09/1401 - تاریخ پذیرش: 11/10/1401
مسعود مطلبی؛ کامجو رحمانی
دوره 7، شماره 30 ، اسفند 1401، صفحه 25-47
چکیده
چکیده:در عصر جهانی شدن امنیت متحول شده است. در واقع پیچیدگی های امنیت بسیار افزایش یافته است. چنانکه این پیچیدگی را میتوان در کاهش قدرت امنیتی دولتها، نقش بازیگران منطقه ای و فراملی در شکل گیری امنیت، افزایش جایگاه امنیت اقتصادی و فرهنگی در نظر گرفت. با توجه به چنین شرایطی و همچنین خصوصیات خاص خلیج فارس رویکرد امنیتی امریکا ...
بیشتر
چکیده:در عصر جهانی شدن امنیت متحول شده است. در واقع پیچیدگی های امنیت بسیار افزایش یافته است. چنانکه این پیچیدگی را میتوان در کاهش قدرت امنیتی دولتها، نقش بازیگران منطقه ای و فراملی در شکل گیری امنیت، افزایش جایگاه امنیت اقتصادی و فرهنگی در نظر گرفت. با توجه به چنین شرایطی و همچنین خصوصیات خاص خلیج فارس رویکرد امنیتی امریکا در خلیج فارس متحول شد. این رویکرد مبتنی بر نقش کشورهای منطقه ای در ایجاد امنیت و توزان قدرت و همچنین محور افقی همچون یعنی اصلاح بازار آزاد، نهادسازی، آموزش و پرورش پیشرفته و رسانه های پویا، حاکمیت قانون و دموکراسی گام به گام تلقی میشود. همچنین بر عناصری همچون فروش گسترده تسلیحات متعارف به کشورهای حامی غرب، عدم دستیابی هیچ کشوری در منطقه به سلاح های کشتار جمعی، حفظ رابطه خوب با کشورهای عرب منطقه را شامل می شود.واژگان کلیدی: امریکا، امنیت، خلیج فارس، ایران، تسلیحات
تاریخ دریافت: 28/10/1401 – 27/11/1401
سید اسدالله اطهری؛ فاطمه رحمانی
دوره 7، شماره 30 ، اسفند 1401، صفحه 49-77
چکیده
بررسی روابط ایران و آذربایجان؛ چالش ها و فرصت هاچکیده: سطح روابط هر کشوری با کشورهای دیگر وابسته به شرایط اقتصادی، امنیتی، جغرافیایی و فرهنگی دارد. گر چه جایگاه هر کدام از این عوامل در عصر جهانی شدن دچار تحول شده است، اما نمیتوان گفت که این عناصر تاثیراتی در روابط دو کشور ندارند. ایران و اذربایجان که در همسایگی یکدیگر هستند ...
بیشتر
بررسی روابط ایران و آذربایجان؛ چالش ها و فرصت هاچکیده: سطح روابط هر کشوری با کشورهای دیگر وابسته به شرایط اقتصادی، امنیتی، جغرافیایی و فرهنگی دارد. گر چه جایگاه هر کدام از این عوامل در عصر جهانی شدن دچار تحول شده است، اما نمیتوان گفت که این عناصر تاثیراتی در روابط دو کشور ندارند. ایران و اذربایجان که در همسایگی یکدیگر هستند و اشتراکات فرهنگی اعم از تاریخی، مذهبی، آداب و رسوم و.... بسیار زیادی دارند، روابط دو کشور با چالش ها موانع خاصی برخوردار بوده است. این چالشه ا در دهه اخر در سه سطح داخلی، منطقه ای و جهانی قابل بررسی هستند چنانکه میتوان به موضوعاتی از قبیل بی اعتمادی و بدبینی نسبت به یکدیگر، رژیم حقوقی دریای خزر، مشکلات اقتصادی، دخالت های کشورهای منطقه ای همانند ترکیه، جایگاه رژیم صهیونیستی، موضوع قره باغ، نفوذ قدرت های فرامنطقه ای همانند روسیه و امریکا اشاره کرد.واژگان کلیدی: آذربایجان، ایران، نظام بین الملل، نفت، پان ترکیسیمتاریخ دریافت: 11/11/1401- تاریخ پذیرش: 13/12/1401
حسن مجیدی؛ محمد رستم پور
دوره 7، شماره 30 ، اسفند 1401، صفحه 79-103
چکیده
چکیده: این مقاله به بررسی مناسبات دولت (قوه مجریه) و طبقه متوسط در سالهای پس از جنگ (1368-1384) میپردازد. سؤال اصلی این پژوهش این است که سیاستهای دولتهای پس از جنگ (دولتهای هاشمی، خاتمی) چه تأثیری بر طبقه متوسط داشته و در مقابل، طبقه متوسط چه جهتگیری نسبت به دولتهای مذکور داشته است؟ فرضیه پژوهش این است که گفتمان مسلط در دولتهای ...
بیشتر
چکیده: این مقاله به بررسی مناسبات دولت (قوه مجریه) و طبقه متوسط در سالهای پس از جنگ (1368-1384) میپردازد. سؤال اصلی این پژوهش این است که سیاستهای دولتهای پس از جنگ (دولتهای هاشمی، خاتمی) چه تأثیری بر طبقه متوسط داشته و در مقابل، طبقه متوسط چه جهتگیری نسبت به دولتهای مذکور داشته است؟ فرضیه پژوهش این است که گفتمان مسلط در دولتهای پس از جنگ، ویژگیهای شخصیتی رؤسای دولت، تأثیر اجرای برنامههای توسعه و شرایط عمومی کشور متأثر از تحولات جهانی، سیر مناسبات طبقه متوسط و دولتها را به صورت سینوسی و با نوسان همراه ساخته است. با توجه به خصلت تحصیلدار بودن دولت و شخصی بودن سیاست در ایران، رویکرد دولت به طبقه متوسط در جمهوری اسلامی متأثر از سه عامل کلی درآمدهای نفتی، ویژگیهای شخصی و منشهای رفتاری رؤسای دولت و شرایط جهانی بوده، اما شخصیت متفاوت رؤسای دولتها و تحولات جهانی متمایز سبب شده دولت آقای هاشمی طبقه متوسط جدید را احیاء کند و دولت آقای خاتمی به تعادل برساند.واژگان کلیدی: طبقه متوسط جدید، دولت هاشمی، دولت خاتمیتاریخ دریافت: 11/11/1401- تاریخ پذیرش: 13/12/1401
غفار زارعی؛ غلام عباس فدایی دولت؛ حسن نریمانی
دوره 7، شماره 30 ، اسفند 1401، صفحه 105-126
چکیده
غفار زارعی[1] غلام عباس فدایی دولت[2]حسن نرمانی[3] چکیده:خاورمیانه در دهه 2010 تا 2020 بیش از گذشته بحرانی شده است. این بحران نشات گرفته از موضوعاتی از قبیل موج دموکراسی خواهی، افزایش تنش بین کشورهای منطقه ای، داعش و بحران سوریه و... بوده است. به همین دلیل روابط و همچنین اتحادها و ائتلاف کشورهای منطقهای نیز با دگردیسی مواجه شده است. ...
بیشتر
غفار زارعی[1] غلام عباس فدایی دولت[2]حسن نرمانی[3] چکیده:خاورمیانه در دهه 2010 تا 2020 بیش از گذشته بحرانی شده است. این بحران نشات گرفته از موضوعاتی از قبیل موج دموکراسی خواهی، افزایش تنش بین کشورهای منطقه ای، داعش و بحران سوریه و... بوده است. به همین دلیل روابط و همچنین اتحادها و ائتلاف کشورهای منطقهای نیز با دگردیسی مواجه شده است. یکی از این تحولات روابط بین عربستان و رژیم صهیونیستی در سالهای اخیر است. نزدیکی تاکتیکی عربستان بعنوان محورکشورهای عربی منطقه و جهان اهل تسنن و رژیم صهیونیستی از اهمیت خاصی برخوردار است. دلایل مختلف داخلی، منطقهای و بین المللی باعث نزدیکی بیشتر عربستان و رژیم صهیونیستی شده است. در این راستا می توان به چالش های داخلی عربستان، افزایش قدرت منطقه ای ایران، بحران یمن، کاهش نفوذ منطقه ای عربستان، فشار دولت ترامپ بر مدیران عربستان و.... اشاره کرد. البته باید گفت که عادی سازی روابط عربستان و رژیم صهیونیستی بیشتر تاکتیکی است، چرا که روابط رژیم صهیونیستی و عربستان بنا به دلایلی همچون محور جهان تسنن، عربستان خاستگاه اصلی افراط گرایی و جنبش های ضد صهیونیستی، نگرش منفی سران صهیونیسم به سران اعراب و..... نمی تواند استراتژیکی شناخته شود.[1]- استادیار،گروه علوم سیاسی، واحد لامرد، دانشگاه آزاد اسلامی،لامرد، ایران: نویسنده مسئول ghafarzarei@yahoo.com[2]- دانشجوی دکتری، علوم سیاسی، واحد لامرد، دانشگاه آزاد اسلامی، لامرد، ایرانGhadaei57@gmail.com[3]- دانشجوی دکتری، علوم سیاسی، واحد لامرد، دانشگاه آزاد اسلامی، لامرد، ایرانNarmani.h1396@yahoo.com تاریخ دریافت: 07/10/1401- تاریخ پذیرش: 20/11/1401
محمد پورقربان؛ سلمان دولتپناه مجره
دوره 7، شماره 30 ، اسفند 1401، صفحه 127-147
چکیده
بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، روسیه به عنوان بازیگر منطقه ای، دخیل در تحولات قفقاز جنوبی است. سوال اصلی این پژوهش این است که بحران قفقاز جنوبی چه تاثیراتی بر سیاستگذاریهای امنیت فدراسیون روسیه بخصوص در سال های 2022- 2020 داشته است. بر اساس روش توصیفی-تحلیلی می توان گفت که بحران قفقاز جنوبی با توجه به واقعیتهای ژئوپلیتیکی و اقتصادی ...
بیشتر
بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، روسیه به عنوان بازیگر منطقه ای، دخیل در تحولات قفقاز جنوبی است. سوال اصلی این پژوهش این است که بحران قفقاز جنوبی چه تاثیراتی بر سیاستگذاریهای امنیت فدراسیون روسیه بخصوص در سال های 2022- 2020 داشته است. بر اساس روش توصیفی-تحلیلی می توان گفت که بحران قفقاز جنوبی با توجه به واقعیتهای ژئوپلیتیکی و اقتصادی منطقه خارج نزدیک موجب افزایش دیپلماسی رفت و برگشت و ارتقای سیاستهای واقعگرایانه ژئوپلیتیکی فدراسیون روسیه و کاهش جایگاه کلیت پیمان امنیت دسته جمعی کشورهای مشترکالمنافع گردیده است. آنچه در قفقاز جنوبی بیشترین اهمیت را برای روسیه داشته، ایجاد مانع در مقابل حضور و نفوذ غیر قابل کنترل بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای، تضمین امنیت مرزهای جنوبی و مقابله با تهدیدات برهم زننده امنیت مورد نظر خود و در نهایت مانع تراشی در مقابل فروپاشی مجدد این کشور بخصوص در قفقاز شمالی بوده است.